فـــائـــق رســتــاقــی
۱۵ فبروری ۲۰۱۸
شکست بزرگ روس در افغانستان و سرنوشت مشابه امریکا
امروز پنج شنبه (۲۶ دلو ۱۳۹۶ش/۱۵فروری ۲۰۱۸م) مصادف است با بیست و نهمین سالروز خروج شرمسارانۀ نیرو های متجاوز و اشغالگر سوسیال امپریالیسم شوروی از افغانستان. کودتای روسی ۷ ثور ۱۳۵۷ش در متن و تداوم سیاست جهانخوارانه و گشایش تزاران نوین به سوی جنوب، گام عملی ای بود که در راستای اسارت و نابودی کشور و مردم افغانستان برداشته شد که تداوم و نتایج ویرانگر آن تا هم اکنون مشهود است. این کودتا باند مزدور، جلاد پیشۀ تشنۀ قدرت و وطن فروشی به نام «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» را در سایۀ حمایت و توطئۀ سوسیال امپریالیسم جهانخوار شوروی با سیاست دیکته شدۀ ماورای فاشیستی در اریکۀ قدرت رسانیده و فردای آن وطن فروشان و جلاد پیشه گان " خلقی ــ پرچمی" در سایۀ سلاح و حمایت ارباب روسی شان و ضمن شکرگذاری از ارباب و مباهات بر حمایت بی دریغ وی، تاج خون آلود بردگی را بر سر نهادند.
اِعمال سیاست های سبعانه و فاشیستی حزب و رژیم جلادان ۷ ثوری، قربانی بی همتای خلق و آزادیخواهان افغانستان و مخالفان آن رژیم نابکار ضد ملی را در پی داشت که به نوبۀ خود منجر به برافروختن خشم برحق مردم در مقابل رژیم کودتا و سیاست های توسعه طلبانۀ ارباب روسی آن شد. فوران خشم خلق و رستاخیز توده ئی از کران تا کران میهن بر ضد حاکمیت پوشالی " خلقی ــ پرچمی" ناگزیر پای خرس قطبی را در معرکه کشانیده و پروسۀ مستعمراتی ده سالۀ افغانستان( جنگ افغان با روس اشغالگر) با همه مصائب و تبعات هول انگیز و هستی برانداز آن برای هر دو جانب آغاز شد.
کاروان تانک و زره پوش ارتش شکست خوردۀ روس حین رسیدن به آنسوی مرز
آری ۳۹ سال قبل از امروز، سوسیال امپریالیسم اشغالگر شوروی در مرحلۀ تکاملی تجاوزش به کشور عزیز ما، در ششم جدی سال ۱۳۵۸ش کشور ما را با گسیل حدود ۱۲۰ هزار سرباز وحشی، اشغال نظامی کرد. پیآمد این تجاوز نظامی و توسعه طلبی زمامداران آزمند کرملین، ابعاد داخلی و بیرونی داشت.
در گسترۀ ملی، این تجاوز نظامی نیرو های اشغالگر، واکنش تمام طبقات و اقشار اجتماعی جامعۀ افغانستان را با وزنه و امکانات متفاوت برانگیخته و حرکت های جدا از هم خودجوش مردمی را به رستاخیز تمام عیار ضد استعماری در مقابل تجاوزگرران روسی و بردگان زرین قلادۀ " پرچمی ــ خلقی " شان ارتقاء بخشید.
در بعد بین المللی تجاوز سوسیال امپریالیسم شوروی به افغانستان محکومیت جهانی را در پی داشته و افغانستان را برای یک دهه به کانون داغ تشدید جنگ سرد و تقابل خونین دو بلاک امپریالیستی و ارتجاعی مبدل ساخت.
در این روند مستعمراتی و اشغالگری ده ساله، دو ارادۀ متضاد با هم مصاف دادند که در فرجام ارادۀ زنجیرگسل مردم آزادی خواه و رزمجوی افغانستان بر ارادۀ اسارتبار استعمارگر روسی و ایادی بی مقدار بومی و غیربومی آن پیروز شده و در فرجام سپاه وحشی اشغالگر شوروی مفتضحانه و شرمسارانه با اعتراف به شکستش در میدان جنگ افغانستان، در ۲۶ دلو ۱۳۶۷شمسی با «زخم های خونچکان» از فراز "پل دوستی" بر روی آمو دریا فرار کرد و متعاقب آن ارکان رژیم منفور "خلقی ــ پرچمی" محصول تجاوزش نیز فروریخت.
اما این "بازی غم انگیز" استعماری روس و در رخی دیگر "حماسۀ شگفت انگیز" ضد استعماری مردمی سلحشور و استوار؛ برای هردو جانب، هم برای کشور و مردم آزادۀ افغانستان و هم برای سوسیال امپریالیسم اشغالگر شوروی در متن یک هیجان عالمگیر ضد روسی و اوضاع تبدار بین المللی و رقابت تنگاتنگ دو بلاک امپریالیستی، به بهای هنگفتی تمام شد:
قریه ای کاملاً ویران و متروکه در ولایت لوگر مثالی از توحش و ویرانگری سپاه اشغالگر روس
در جانب افغانستان:
۱ . زمینه ساز دراز دستی امپریالیست های غربی: امپریالیست های رقیب روس به سرکردگی امپریالیسم امریکا و ارتجاع منطقه با ربودن رهبری جنگ با حذف و یا به حاشیه راندن نیرو های اصیل ملی ــ انقلابی توسط ارتجاع شریر و اجیر اسلامی، جنگ مردم افغانستان را از مضمون آزادی خواهانۀ آن تهی ساخته و آن را با اهداف امپریالیستی و ارتجاعی دیگری پیوند زدند. شکست متجاوزان روسی و ایادی زبون شان، به پیروزی مردم افغانستان نیانجامید. این شکست، به سروری کاذب ارتجاع اسلامی بومی، سلطۀ ارتجاع منطقه و امپریالیست های مهاجم غرب، در رأس امریکا منجر شد. پیروزی و سلطۀ خونین ارتجاع اسلامی در پایان یک دوره اشغال افغانستان، برای مردم و کشور ما فاجعه ای بود که یک تجاوز را به تجاوز دیگری گره زد. تجاوز و اشغالگری دومی هنوز هم پس از گدشت ۱۶ سال ادامه دارد.
۲ . یک صد هزار گمشده از ۷ ثور ۱۳۵۷ش الی ۶ جدی ۱۳۵۸ش در کشور که به شمول این فهرست ۵۰۰۰ هزاری اخیر و ۱۲۰۰۰ اعلام شده توسط امین جلاد، همه تاکنون لادرک اند؛
۳ . ایجاد تعداد زیادی گور های دسته جمعی مکشوف و نامکشوف در کابل و ولایات که به تعداد نامعلومی صد ها هزار از اجساد و استخوان های شکستۀ آزادیخواخان و قربانیان را در خود جا داده اند؛
۴ . حدود ۲ میلیون کشته از ابتدای ۷ ثور تا انتهای "مرحلۀ تکاملی" آن جنایت، ۱.۲ میلیون معلول و بیمار روانی؛
۵ . از ۵ تا ۱۰ میلیون مهاجر بیرونی و بی جا شدگان داخلی؛
۶ . زیان های عمیق و گستردۀ اقتصادی: ویرانی ٪۸۰ ساحت کشور در خارج شهر ها؛ فروپاشی شیرازۀ حیات اقتصادی کشور و زیربنا ها و تأسیسات عمرانی و عام المنفعه؛ نابودی بیش از ۲٪ ساحات جنگلی و درخت های پسته؛
۷ . کاشته شدن حدود ۳۶ میلیون ماین( حدود ۱۸ میلیون آن توسط روس ها و مزدوران شان، بقیه توسط مجاهدین بدون جا گذاشتن نقشۀ ساحات ماین گذاری شده)؛
۸ . زیان های گستردۀ سیاسی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و روانی ناشی از تحمیل فرهنگ استعماری روسی، پدیدۀ جنگ، ارتجاع فرهنگی، شیوع مواد مخدر و مهاجرت؛
۹ . ایجاد زمینه های جان گرفتن و احیای مجدد ارتجاع کشور از نگاه سیاسی ــ ایدئولوژیک و اقتصادی و ربوده شدن ثمرۀ مبارزات، قربانی ها و جانبازی مردم توسط طبقات و نیرو های سیاسی ارتجاعی و قرار گرفتن جبری کشور در یک سیر قهقرائی در بعد داخلی؛
۱۰ . تداوم ستم، غارتگری و جنایات روس و مزدورانش در وجود حاکمیت های ارتجاع اسلامی و ایادی منفور "خلقی ــ پرچمی" و "ملیشیائی روس و باز شدن راه به روی استعمارگران و اشغالگران امپریالیست کنونی به جای سوسیال امپریالیسم دیروزی و از سر گیری این ستم، اجحاف و غارت در حق مردم و کشور در زنجیر افغانستان توسط آنان. با دریغ، پس از شکست روس اشغالگر و فرو ریختن دیواره های حصار استعماری آن در افغانستان، حاکمیت پوشالی و مستعمراتی "پرچمی ــ خلقی" به جا مانده از تجاوز و اشغالگری شوروی در کشور، به سلطۀ خونین، قهار و جنگ افروز تئوکراتیک نوع قرون وسطائی در وجود ارتجاع مزدور اخوانی و سپس به سیطرۀ خونبار و اسارتبار ۱۶ سالۀ استعماری کنونی دول متجاوز امپریالیستی استحاله شده و به گونۀ دیگر تداوم یافته است. به موازات این تغییر، انتقال و استحالۀ قدرت و نیروی سیاسی؛ ستم، جفا، غارت و سرکوب و تجاوز و تعدی به حقوق ملی و اجتماعی مردم افغانستان تا امروز تداوم یافته و از آنان قربانی گرفته است.
طی مدت ۳۹ سال اخیر از ۷ ثور ۱۳۵۷تا کنون طی۴ رژیم ضد ملی و ضد مردمی در کشور، تنها شعار و انگیزۀ این تجاوز و تعدی متفاوت بیان شده است: از "سوسیالیسم" روسی تا "جهاد اسلامی"، از جهادگر فاسد و تبهکار تا "اسلام ناب محمدی" طالبانی، از تازیانۀ طالبی تا "دموکراسی امریکائی"، "حقوق بشر امریکائی"، "حقوق زن ناتوئی"، "حقوق شهروندی" بورژوائی و "جامعۀ مدنی " تسلیم طلب در کشور تحت اشغال نظامی امپریالیسم جهانی و سلطۀ خونین و بی رقیب ساطور آن، ارتجاع هار، تمامیت خواه و مزدور اسلامی اخوانی ــ طالبی و داعشی در عین تداوم و تشدید جنگ تجاوزکارانه و رقابتی امپریالیستی ــ ارتجاعی!
در جانب روس اشغالگر:
شکست سیاست های توسعه حویانۀ استعماری روس اشغالگر در افغانستان، یک شکست ستراتیژیک بود. از یک طرز دید همه جانبه، "تمام عوامل ملی، منطقه، بین المللی و اوضاع داخلی شوروی و اروپای شرقی را [بایستی] در تکامل اوضاع دخیل دانست که هر کدام بنوبۀ خود در این تصمیم گیری" برای اذعان بر این شکست و خروج اجباری روس مؤثر بوده است. بنا به گفتۀ زنده یاد «رهبر»، "اگر چه مبارزات مردم ما و آمادگی آن ها برای جانبازی بی ریا در راه رهائی سرزمین و ملت از چنگال اجانب نقش محوری و اساسی داشته است، ولی این نقش فقط می توانست در رابطۀ تنگاتنگ با عوامل یاد شدۀ دیگر به نتیجۀ مطلوب خود برسد. از جانب دیگر چنانچه تجاوز شوروی به افغانستان عکس العمل شدیدی را در میان افکار عامه جهانی، نیرو های سیاسی و دولت های منطقه را در سطح بین المللی برانگیخت، شکست تجاوز روس و عقب نشینی آن از افغانستان تأثیرات عمیقی بر کل اوضاع و اوضاع شوروی نیز داشته است."
هلیکوپتر ساقط شدۀ اشغالگران روسی در افغانستان
متأثر از این شکست، امپراتوری استعماری شوروی از دورن ترک برداشته؛ اقلیت های غیر روس بنای جدائی و استقلال طلبی را گذاشته؛ کشور های اقمار آن در اروپای شرقی از هم پاشیده؛ و از نفوذ استعماری آن از شرق آسیا، شرق میانه، افریقا تا امریکای لاتین کاسته شده و سرانجام در ۲۵ دسمبر ۱۹۹۱ م در روز جشن میلاد مسیح، پایان کار "اتحاد شوروی" به طور رسمی توسط سردمدار کرملن « میخائیل گوباچوف» به جهانیان اعلام شد.
در مورد هزینه های کلی تجاوز روس رهزن به افغانستان که کمر اقتصاد بیمار آن کشور را شکست، منابع روسی و غربی آمار مجموعی ۳۰ میلیارد دالری ارائه کرده اند. اما در مورد تلفات انسانی و از دست رفتن جنگ افزار روسی هم منابع روسی آمار داده اند و هم منابع غربی که هر دو به ترتیب در پی می آید:
آمار روس ها:
ــــ رقم تلفات جانی: ۱۴۴۵۳
ــــ رقم زخمی ها: ۵۳۷۵۳ سرباز؛ ــ
ــــ رقم افراد مبتلاء به بیماری های مثل زردی و یا محرقه به دلائل اقلیمی و شرایط نامساعد بهداشتی: ۴۱۵۹۳۲ سرباز؛
ــــ سقوط طیارات جت میگ و سو: ۱۱۸فروند؛
ــــ سقوط طیارات هلیکوپتر: ۳۳۳ فروند؛
ــــ تانک منفجر یا تخریب شده: ۱۴۷ عراده؛
ــــ زرهپوش باربری و جنگی: ۱۳۱۴ عراده؛
ــــ تــــوپ و راکت انداز: ۴۳۳ دستگاه؛
ــــ واسطۀ سیار مخابره: ۱۱۳۸ دستگاه؛
ــــ واسطۀ پیشقراول مثل جرثقیل، تراکتور و غیره: ۵۱۰ عراده؛
ــــ لاری و تانکر: ۱۱۳۶۹ عراده.
آمار منتشر شدۀ منابع غربی:
كشتگان: ١۴۴۵٣ نفر سرباز متجاوز؛ مجروح و معلول: ۴٩٩٨٣ نفر؛ ناپديد: ٣٣٠ تن؛ طيارۀ سو و ميگ بمب افگن: ١١٨ فروند؛ هليكوپتر:۴٣٣٣فروند؛ تانک، زره پوش و وسائط جنگى: ١٦٦٠ عراده؛ راكت انداز:۴۴٣ دستگاه؛ وسائط سيار مخابره: ٣٨١١ دستگاه؛ تانکر و وسائط نقليه همراه با ٥١٠ واسطهٔ پيشقراول و غيره: ١١٣٦٩عراده.
سوسیال امپریالیسم اشغالگر روس با تجاوز و ادامۀ جنگ اشغالگرانۀ ده ساله اش به سرزمین آبائی ما، با کشتار مردم ما و ویرانی سرزمین ما مرتکب جنایت هولناکی شد که مزید بر تبعات عمیق و گستردۀ دردانگیز آن برای دو طرف؛ به شکست مفتضحانه ای انجامید که در نتیجۀ وزنۀ سنگین آن، بنیاد کج نهاده شدۀ امپراتوری تزاران نوین، از تهداب درز برداشته و به دنبال آن بر اثر تکان های چند دورنی و فشار های بیرونی فروریخت.
«بوریس گروموف» فرمانده ارتش اشغالگر روس در افغانستان، در فردای خروج سربازان شکست خوردۀ شوروی از خاک افغانستان، حین عبور خودش از روی «پل دوستی» بر فراز رودخانه آمو گفته بود:"در گرداب خطرناکی گرفتار شده بودیم، نجات ما شبیه یک معجزه بود."
اما این جنایت و شکست محتوم متجاوز روسی و غلامان "خلقی ــ پرچمی" اش در افغانستان درس عبرتی برای اشغالگران بعدی، "خلقی ــ پرچمی" ها و وطن فروشان اخوانی ــ تکنوکراتی پس از آنان نشد.
پس از اشغالگران روسی نوبت اشغالگران امریکائی ــ ناتوئی رسیده است. جهان امپریالیستی غرب به سرکردگی امپریالیسم امریکا جنگ اشغالگرانۀ ۱۶ ساله ای را در کشور ما به راه انداخته است. اکنون آمریکا نیز همانند همتای روسی اش در باتلاق این جنگ فرو رفته است. امپریالیسم امریکا در موقعیتی قرار گرفته است که نمی تواند برود و نمی تواند بماند.
با این همه، تاریخ کشوری که به "گورستان امپراتوری ها"شهره گشته است، هزیمت بسا از استیلاءگران، امپراتور ها و فاتحان و کوتاه شدن دست تطاول کشور گشایان چندی را در اوراق زرینش به نام رزم آورانش ثبت کرده است؛ کشوری که در آغازین و فرجامین سال های قرن بیستم نیز به سیاق گذشته، دو ابرقدرت زمان( امپراتوری های بریتانیا و روسیۀ شوروی) را مدفون ساخته است؛ این بار نیز دیر یا زود مردم آن گور اشغالگران استعمارگر امریکائی ــ ناتوئی و مزدوران مرتجع آنان را خواهند کند. هزینۀ جنگ ۱۶ سالۀ تجاوزکارانۀ امریکا در افغانستان برای اقتصاد و مردم آن کشور تا کنون خیلی سنگین بوده است.
امپریالیست های اشغالگر امریکا و ناتو با تجاوز و ادامۀ جنگ اشغالگرانۀ ۱۶ سالۀ شان به کشور ما، با تقویت ارتجاع و افراطیت خونریز اسلامی، با کشتار مردم و ویرانی سرزمین ما؛ نیز به گونۀ اشغالگران روسی مرتکب جنایات هول انگیزی شده اند که مزید بر تبعات عمیق و گستردۀ دردانگیز آن برای مردم و کشور ما؛ شکست مفتضحانه ای را در پی خواهد آورد. اگر امریکای اشغالگر در افغانستان مجبور به هزیمت شود، وزنۀ سنگین این هزیمت برای امپریالیسم امریکا، بنیاد فرسودۀ امپراتوری بی مرز پایگاه ها(امریکا) را تکان داده و این کشور را از جایگاه بزرگ ترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان امپریالیستی به زیر خواهد کشید.
امریکای اشغالگر ــ به رغم اشتهای سیری ناپذیرش ــ کم کمک به این حقیقت پی می برد که دارد مثل روس در این گرداب مهیب فرو می رود و به دنبال راه خروجی از گرداب افغانستان است. آن روز که تاریخ بار دگر تکرار شود و روز خروج سپاه اشغالگر امریکا ــ ناتو فرارسد، فرمانده امریکائی این لشکر هزیمت یافته، همانند جنرال روسی «بوریس گروموف»، حتماً حین سوار شدن بر هلیکوپتر در میدان هوائی یا به سیاق سقوط سایگون، بر بام سفارت امریکا، سخنانی بر زبان خواهد آورد که شاید درس عبرتی برای دیگران باشد.